باران آن
سالها برایم دلچسب نبود چراکه تمام رویاهایم نم میکشید. تمام رویای من حضور در کوه و بازی با بچه های محل بود که
باران همه را میشست و به خ
انه میبردش
ان.
زندگی همین است مثل
انتظار برای پایان یافتن باتری تلفن همراه که تا شب خارج از دسترس باشی و فقط برای خودت زندگی کنی. دیروز علی رغم آنکه شیفت نبودم چند تماس کاری برقرار شد که به آنها گفتم عذر خواهی میکنم امروز شیفت کاری من نیست و شاید سایر همکاران نسبت به انجام یا حضور اقدام کنند.
باران آن سال ها برایم جالب نبود .
باران ان سالها...
ما را در سایت باران ان سالها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : basira110 بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 22 بهمن 1397 ساعت: 13:57